سکینه خسروی مددجوی کمیته امداد بانوی ۵۰ ساله روستایی الگویی موفق در اقتصاد مقاومتی بوده که برای تعبیر رویاهای صورتی دختر کوچکش تلاش می کند

به گزارش پایگاه خبری خیرین به نقل از خبرگزاری مهر خراسان جنوبی، اقتصاد مقاومتی از جمله ابزارهای مقابله با جنگ فعلی دشمن بوده که رهبر معظم انقلاب از چندین سال گذشته در قالب سخنرانی های مختلف و شعار سال بر اهمیت اقتصاد مقاومتی تاکید می کنند.
صحبت از جنگ که می شود کوچک و بزرگ، خرد و کلان و پیر و جوان در جای جای ایران اسلامی دست به کار شده و راهی جبهه های نبرد می شوند چراکه کشور، وطن، ناموس و رهبرشان‌ را دوست دارند.
امروز صحبت از جنگ اقتصادی است و مردم این دیار برای و دفاع آماده اند. امروز نه تنها یادگاران دفاع مقدس که مشامشان به بوی جنگ آشناست در صحنه هستند بلکه جوانان، نوجوانان و حتی بانوان در برابر هجمه ها سینه سپر کرده و نمی گذارند دست دشمن به خاک کشورشان برسد.
اگرچه تاکنون نمونه های زیادی از رزمندگان جنگ اقتصادی دشمن را مثال زده ایم اما امروز را می خواهم از شیر زنی بنویسم که بی مهری های روزگار گیسوانش را سپید کرده اما دلش از همیشه برای حضور در صحنه دفاع جوان تر است.
بانویی روستایی که در شش سال گذشته بهترین شریک زندگی اش را از دست می دهد اما نا امید نشده و برای بزرگ کردن دو فرزندش خردسالش تلاش می کند.

خدمت به مردم با اقتصاد مقاومتی

اکنون دخترش پنجم ابتدایی و پسرش سال آخر دبیرستان است اما باز هم برای آینده شان برنامه ریزی هایی دارد. از این رو آستین همت بالا زده و در قالب پروژه های مختلف به خود، خانواده و مردم روستایش خدمت می کند.
اگرچه بانویی ۵۰ ساله است اما در اولین برنامه هایش، گام هایی مردانه برداشته و وارد کشت و کار کشاورزی می شود. در سه سال گذشته دل به دریا زده و با گرفتن تسهیلاتی ۲۰ میلیون تومانی، ۵۰۰ اصله درخت زرشک می نشاند چراکه تخصصش را در همین کار می داند.
اما تنها فعالیت در عرصه کشاورزی او را اقناع نمی کند و دیگر توانایی هایش او را به میدان فرا می خواند. پس کمر همت بسته و نان خانگی می پزد و به اهالی روستا و مشتریانی از مشهد و تهران می فروشد. استقبال مردم از کیفیت نان به جایی رسیده که قصد احداث نانوایی سنتی در روستای تناک سفلی دارد. روستایی که ۵۰ خانوار داشته و تا بیرجند ۴۸ کیلومتر فاصله دارد.
ساعتی را پای صحبت این شیر زن روستایی می نشینیم تا از تجربه هایش درس بگیریم و الگویی دیگر برای موفقیت داشته باشیم.

روزهای سبز بانوی روستایی از یاقوت های سرخ

سکینه خسروی با بیان اینکه شوهرم را در شش سال و چهار ماه پیش به دلیل بیماری از دست داده ام، افزود: اگرچه بهترین همراه زندگی ام تنهایم گذاشت اما برای بزرگ کردن فرزندانم با روزی حلال دست از تلاش برنداشته ام.
وی با بیان اینکه در سه سال گذشته ۲۰ میلیون تومان تسهیلات از کمیته امداد اخذ کردم، گفت: با این میزان اعتبار ۵۰۰ اصله نهال زرشک کشت کرده ام که امیدوارم در دو سال آینده محصول خوبی داشته باشد.
این بانوی روستایی تکیه بر توان داخلی و توکل بر خدا را شرط موفقیت عنوان کرد و افزود: برای کسب و کار سرمایه های آنچنانی نیاز نیست چراکه می توان با حداقل ها هم بهترین ها را کسب کرد.
خسروی ادامه داد: اگرچه در ابتدای مسیر، تنهایی و ترس از آینده فرزندانم خواب شبانه را از من گرفته بود اما امیدواری، اعتماد به قوت دستانم و توکل بر خدا روزهای خوبی را برایم رقم زده است.

اقتصاد مقاومتی مادری روستایی و دختری با آرزوهای صورتی

دوست دارم روی پای خودم باشم

این بانوی ۵۰ ساله با بیان اینکه باید زحمت بکشم که زندگی ام بچرخد، اظهار کرد: دوست دارم روی پای خودم باشم.
وی ادامه داد: اگرچه به دلیل برخی سختی ها نمی توانم تمام آرزوهای دختر و پسرم را برآورده کنم اما با نان حلال بزرگشان می کنم و برای آینده شان دعا می کنم.
خسروی افزود: خوشبختانه این دو فرزندم در تمام کارهای خانه و کشاورزی قوت بازویم هستند و در قدم قدم از برنامه هایم همراهی ام می کنند.
وی در حال که دستی بر سر دخترش «زهیرا» می کشد، افزود: اگرچه دخترم پنجم ابتدایی بوده و سنی ندارد اما شب ها تا وقتی خواب به چشمانم نیاید برایم از آرزوها و آینده ای درخشان صحبت می کند و کاملا امیدوار است.

پخت نان برای درآمد زایی

این بانوی روستایی با اشاره به دیگر اقداماتش در عرصه اقتصاد مقاومتی بیان کرد: برای اهالی روستا و مشتریانی از مشهد و تهران نان خانگی می پزم و می فروشم.
وی با اشاره به مشکلات پیش رو اظهار کرد: در حال حاضر آرد گران شده به گونه ای که کیسه ای ۶۰ هزار تومان بوده و کیفیت چندانی ندارد.
خسروی با بیان اینکه هفته ای یک کیسه آرد می پزم، افزود: از مسئولان خواستارم در تهیه آرد همکاری کنند تا بتوانم به این کار ادامه دهم.
وی با بیان اینکه نمی توانم دست روی دست بگذارم و در خانه بنشینم، افزود: از سالی که ازدواج کرده ام برای پدر و مادرم هم نان می پختم و این شغل را یادگاری از مادرم می دانم.

دختری با آرزوهای صورتی

زهیرا که از ابتدای گفت و گو به خوبی صحبت هایمان را به حافظه سپرده، با چشمانی درشت مرا برانداز می کند و منتظر است تا بداند پایان بحث مان به کجا می رسد.
از آرزوهایش سوال می کنم. در حالی که لبخند شیرینی بر لب دارد، می گوید: دوست دارم در آینده دکتر شوم و بیماران را رایگان درمان کنم.
این دختر زیبا چهره با بیان اینکه دوست دارم اتاقی صورتی با پرده، دیوار و تخت صورتی داشته باشم، می افزاید: اگرچه پدر ندارم اما خوب می دانم هنوز انسان هایی هستند که افراد یتیمی مثل مرا دوست دارند.
با دستان کوچکش اشک چشمانش را پاک می کند و می افزاید: مادرم برایم پدری می کند و روز و شب تلاش می کند تا کمبودی در زندگی احساس نکنم و به آرزوهایم برسم.
سکوتی فضا را فرا می گیرد. بغض سد راه نفس هایم شده و توان صحبت را از من گرفته است. خانه زهیرا و مادرش را ترک می کنم اما هنوز فکرم در آن چهار دیواری جا مانده است. گویی تلاش شبانه مادر، برق چشمان دختر و عمق امیدواری این خانواده مرا گرفتار کرده است.

مدیرکل کمیته امداد نیز در بازدید از منزل این مادر و دختر قول مساعد در خصوص تامین تخت و کمد (صورتی) از سوی کمیته امداد را می دهد.
آری هنوز هم انسان هایی در خراسان جنوبی هستند که علی رغم وجود سختی های بی شمار، مسیر هدف را پیش گرفته و با قدم های هر چند کوچک شان، گام هایی بزرگ بر می دارند تا بتوانند در اقتصاد مقاومتی سهمی داشته باشند

  • منبع خبر : https://news.emdad.ir/fa/newsagency/172043/حکایت-تلاش-مادر-برای-تعبیر-رویای-صورتی-دختر-روی-پای-خودم-می-ایستم