بعد از شهادت امیرکبیر با لباس سیاه اومد تهران رفت پیش شاه و با بدترین کلمات به شاه دشنام داد و نفرینش کرد…

❤️عاشقانه های یک شاهزاده قاجار ❤️

❓ملک نسا خانم ملقب به “عزت الدوله”دخترمحمدشاه قاجار وتنها خواهر تنی ناصرالدین شاه بود که با اصرار شاه و در عین مخالفت مادرش مهد علیا(که زن بسیار خبیثی بود)همسر امیرکبیر شد.مادرش میگفت نمی خواهم دخترم که شاهزاده است دختر یک شاگرد آشپز(امیرکبیر)شود.
بعد از اینکه با امیرکبیر ازدواج کرد عاشقانه با او زندگی کرد.چند برش زیبا و کوتاه براتون نقل میکنم:

🔹۱-بعد از تبعید امیرکبیر به کاشان با وجود اصرار شاه و مادرش(که مخالف کاشان رفتنش بودن)رفت کاشان و همسرش رو تو دوران افول و سختی تنها نذاشت.

🔹۲-حتی وقتی امیرکبیر گفت که با دخترها تهران بمون قبول نکرد و گفت شمارو تنها نمی ذارم…

🔹۳-می ترسید که دشمنان امیرکبیر با سم ریختن تو غذاش ترورش کنند.به خاطر همین هر غذایی که برای امیر می آوردند اول خودش میخورد و بعد به امیر میداد.

🔹۴-چون میدونست کسی در حضور اون به امیر تعرض نمیکنه همیشه کنار امیر بود و در قتل امیر هم ایشون رو با نیرنگ ازش جدا کردند…

🔹۵-تمام سفرا و وزرای مختار خارجی که دیده بودنش میگفتن شریف ترین شاهزاده ای بود که در ایران دیده بودند و حتی مورخ انگلیسی(واتسون)میگه در تمام دربارهای مسیحی(اروپایی)کسی مثل عزت الدوله پیدا نمی کنی که سالم،با اخلاق و عاشق و فدایی شوهرش باشه.

🔹۶-بعد از شهادت امیرکبیر با لباس سیاه اومد تهران رفت پیش شاه و با بدترین کلمات به شاه دشنام داد و نفرینش کرد…

صحبتم رو با این بخش از نقل روز شهادت امیر تموم کنم:

◾️وقتی امیر فهمید که علی خان فراش برای کشتنش آمده گفت تنها یک درخواست دارم.
گفتند بگو.
گفت عزت الدوله همسرم را ببینم…
قبول نکردند.
رگهای دست و پایش را زدند…بعد از چند دقیقه که خون از بدن امیر رفته بود و ضعیف شده بود میرغضب با پا میان دوکتف امیر زد و امیر(احتمالا)با صورت به کف حمام افتاد…بعد دستمالی در دهانش کردند تا جان داد…الیاس_شعبانی

  • نویسنده : الیاس شعبانی